به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد ؛روزنامه جهانصنعت سرنوشت بازار ارز در بلندمدت را بررسی کرده و نوشته است: روز گذشته دلار آمریکایی سومین و آخرین روز معاملاتی خود را پیش از آغاز تعطیلات کرونایی با کاهش قیمت ۱۵۰ تومانی آغاز کرد. گرچه دلار از ابتدای هفته بر موج کاهش قیمت سوار بوده، اما دیروز افت ارزش اسکناس آمریکایی محسوستر از روزهای گذشته به نظر میرسد. چند عامل کلیدی در کاهشی شدن قیمتها در بازار ارز نقش داشتهاند. اولین عامل اعلام تعطیلی ششروزه بازار ارز به دلیل شدت گرفتن شیوع ویروس کروناست که به تغییر رفتار معاملاتی بازیگران ارزی بازار انجامید. به این ترتیب معاملهگران با نگاه محتاطانهتری به تغییرات قیمتی این بازار چشم دوختهاند. عامل کلیدی دوم آینده مذاکرات و سرنوشت برجام است. اثرات روانی این مساله این بار به شکل معکوس در بازار ارز پدیدار شده، به طوری که انتشار اخباری در خصوص متوقف شدن روند مذاکرات تا پیش از آغاز به کار دولت جدید نیز نتوانست برگشت قیمتها به مدار رشد را ممکن کند. سومین عامل کلیدی مهم که به نظر میرسد پیش از دو عامل بازگفته میتواند در تعیین سرنوشت بازار ارز تاثیرگذار باشد روند نگرانکننده رشد نقدینگی و گردش بالای پول در اقتصاد است. از آنجا که نرخ ارز و تغییرات قیمت آن معلول رشد نقدینگی است، نخ بازار ارز را در بلندمدت باید به وضعیت بازار پول گره زد.
افت محسوس دلار
دیروز بازار ارز روند کاهش قیمت خود را که از ابتدای هفته آغاز شده تداوم بخشید و توانست نرخ معاملاتی جدیدی را کشف کند. هرچند در پایان معاملات روز یکشنبه نیز دلار نتوانسته بود از میانه کانال ۲۴ هزار تومانی پایینتر بیاید اما افت ۱۵۰ تومانی قیمت اسکناس آمریکایی نسبت به روز یکشنبه و اعلام نرخ ۲۴ هزار و ۵۰۰ تومانی در ابتدای معاملات خبر از تداوم کاهش قیمتها میداد. بررسیها نیز نشان میدهد که بازار ارز در ادامه معاملات روز گذشته خود باز هم به کاهش قیمت ادامه داد و به کمترین نرخ ثبت شده در روزهای گذشته یعنی ۲۴ هزار و ۴۰۹ تومان رسید. هرچند در ادامه مقدار بازار افزایش قیمت داشت و دلار تا سطح ۲۴ هزار و ۴۵۰ تومان بالا آمد با این حال معاملهگران عبور دلار از میانه کانال ۲۴ هزاری را نقطه عطفی برای آشکار شدن چهره جدید بازار میدانند. یکی از اتفاقات جدیدی که میتواند نقش تعیینکنندهای در معاملات این بازار داشته باشد تعطیل شدن یکهفتهای این بازار به دلیل شدت گرفتن شیوع ویروس کروناست. دیروز مقامات دولتی اعلام کردند که همه ادارات تهران و البرز از روز سهشنبه تا روز یکشنبه تعطیل است. بازار ارز نیز همچون سایر بازارها و سازمانها مشمول این تعطیلات شد.
دو عامل کوتاهمدت
برخی میگویند که یکی از دلایل کاهش محسوس قیمت دلار در روز دوشنبه نیز اعلام همین تعطیلیها بوده است. از آنجا که از امروز و به مدت شش روز هیچ فعالیتی در این بازار وجود نخواهد داشت، انتظار میرود که معاملهگران نیز نقش تعطیلات در قیمت ارز را جدی بگیرند. به نظر میرسد برخی از معاملهگران حتی به خروج سرمایههای خود از این بازار مبادرت ورزیدهاند و بعد از روشن شدن وضعیت بازار ارز بعد از اتمام تعطیلات به اطمینان بیشتری به آن ورود کنند.
بدیهی است در صورتی که طی مدت تعطیلات معاملات پشت خطی در جریان باشد و معاملهگران به صورت غیرحضوری نیز فعالیت خود را تداوم ببخشند آنگاه باید انتظار داشته باشیم که رفت و برگشت قیمتها در این بازار تداوم داشته باشد، با این حال به نظر نمیرسد که افزایش و یا کاهش شدیدی در قیمت اسکناس آمریکایی دیده شود. این مساله نیز خود میتواند دلیل دیگری داشته باشد و آن چیزی نیست جز برجام و مذاکرات ایران و آمریکا. اگر نگاهی به وضعیت بازار ارز طی هفتهها و ماههای گذشته بیندازیم پی میبریم که اخبار مذاکرات همواره به بازار جهت داده و معاملهگران را با خود همراه ساخته است. هرچند انتشار اخبار منفی همواره بازار ارز را در مسیر صعودی قرار داده است با این حال در هفتهای که گذشت اعلام متوقف شدن مذاکرات تا بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم نیز تاثیری در بازار ارز نداشت. این مساله نشان میدهد که در این بازار معاملهگران نگاه بلندمدت به مساله مذاکرات دارند و منتظر از سرگیری آن بعد از مستقر شدن دولت سیزدهم هستند. از این رو باید انتظار داشته باشیم که طی دو هفته پیشرو برجام نقشی در افت و خیزهای دلار در بازار نداشته باشد.
عامل حیاتی بلندمدت
اما یکی از عوامل مهم و کلیدی خصوص بازار ارز وضعیت کلان اقتصادی کشور است. همواره کارشناسان و صاحبنظران بر این مساله تاکید میکنند که نرخ رشد بالای نقدینگی و وضعیت نامناسب بازار پول همه حوزههای دیگر را نیز با خود همراه میسازد و آنها را در سراشیبی سقوط و آشوب قرار میدهد. دو شاخص نرخ ارز و نرخ تورم به طور کلی معلول نقدینگی هستند و هرگونه افزایشی در حجم پول بر این دو نیز تاثیر میگذارد. در حال حاضر حجم نقدینگی در کشور به ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده و بسیاری نسبت به تبعات تورمی آن هشدار دادهاند. بدیهی است اگر سیاستگذار قادر به اعمال سیاستهای درست در این خصوص نباشد و تامین مالی دولت از منابع بانک مرکزی به قوت خود باقی بماند بازار ارز نیز کماکان پرآشوب و پرنوسان باقی خواهد ماند. در این شرایط تورم هم از مسیر رشد پول و هم از مسیر رشد نرخ ارز بر بازار کالاها و خدمات مصرفی فشار میآورد تا شاهد افزایش چند برابری قیمت کالاهای مصرفی باشیم. به این ترتیب یکی از عوامل مهمی که در بلندمدت نیازمند توجه بیشتر است وضعیت نقدینگی و حجم سرمایههای سرگردانی است که در نهایت میتواند همه پیشبینیها در خصوص بازار ارز را نیز به حاشیه بکشاند و تورم را به چنان نرخی برساند که اقتصاد ایران پیش از این و در هیچ برههای به خود ندیده است.
فعال شدن انتظارات برجامی
بخش زیادی از نگاهها طی هفتهها و ماههای اخیر به بازار ارز و اثراتی که مذاکرات میتواند بر قیمت دلار داشته باشد دوخته شده است. در ترسیم چشمانداز بازار ارز، سناریوهایی که پیشتر نیز مطرح بوده همچنان برقرار است با این حال وزن آنها در حال تغییر است. اولین سناریو به زمان قبل از انتخابات مربوط میشد که به نتیجه رسیدن مذاکرات را یکی از عوامل تعیینکننده در سرنوشت بازار ارز قلمداد میکرد. اما این سناریو که تا ۳۰ درصد میتوانست بر قیمت ارز تاثیرگذار باشد به دلیل توافق طرفین برای متوقف کردن روند مذاکرات تا زمان روی کار آمدن دولت جدید ایران در حال حاضر کنار گذاشته شده است. سناریوی دوم نیز به زمان شروع دوباره مذاکرات در دولت سیزدهم مربوط است که وزن ۴۰ درصدی در تعیین سرنوشت بازار ارز دارد. ۴۰ درصد باقیمانده را هم باید برای سناریویی تعریف کنیم که به نتیجه نرسیدن مذاکرات را محتمل میداند.
با توجه به نگاهی که فعالان حوزه سیاست و اقتصاد کلان نسبت به مسائل کشور دارند به نظر میرسد دستیابی به توافق بین ایران و آمریکا در دولت بعدی اجتنابناپذیر باشد. به نظر میرسد آزادسازی منابع ارزی بلوکهشده ایران و صدور اجازه برداشت این منابع در کرهجنوبی و ژاپن منجر به شکلگیری چنین دیدگاهی شده، به طوری که حتی با وجود عدم تزریق منابع جدید ارزی به بازار داخلی، انتظارات سیاسی معاملهگران فعال شده است. با همه اینها باید به این نکته توجه کنیم که کاهش قیمت دلار در بازار به معنی کاهش قیمت کالاها و خدمات مصرفی نیست چه آنکه نقدینگی نیز با شتاب زیادی (تزریق ۱۰۰ هزار میلیارد تومان به صورت ماهانه به اقتصاد) در بازار تقاضا ایجاد میکند. از برآیند این دو مساله پی میبریم که بازارها در برهه کنونی معطل و مردد هستند. این مردد بودن یک بازه زمانی دو هفتهای تا ۱۲ مرداد (زمان تحلیف رییسجمهور جدید) دارد و بازه زمانی بعدی نیز تا زمان مستقر شدن دولت جدید و معرفی وزرا و کابینه متبوعش به طول میانجامد. پس از سپری شدن این دو بازه زمانی اقتصاد ایران باز هم به نقطه اول خود، یعنی تردید در خصوص نتیجه مذاکرات برمیگردد.
از آنجا که سرنوشت اقتصاد ایران به طور کامل به نتیجه مذاکرات گره خورده در صورتی که طرفین به مذاکره نرسند، پولهای بلوکهشده ایران آزاد نشود و دولت قادر به فروش نفت نباشد جولان نقدینگی در اقتصاد و تقاضاهایی که از پی آن میآید نرخ تورم را ۲۰ تا ۳۰ واحد بیشتر از نرخ کنونی آن افزایش میدهد و به این ترتیب ما امسال نرخ تورم ۷۰ درصدی و گرانی وسیع کالاهای مصرفی را نیز به احتمال بسیار زیاد تجربه خواهیم کرد. اما از آنجایی که نرخ تورم ۷۰ درصدی برای هیچ دولتی و با هر رویکردی نمیتواند توجیهپذیر باشد، میتوان احتمالات در خصوص به نتیجه رسیدن مذاکرات را مثبت ارزیابی کرد. اگر پیشبینیها ما را به سمت احیای برجام ببرد و آزاد شدن پولهای بلوکهشده و کاهش قیمت دلار نیز به دنبال آن اتفاق بیفتد احتمال میرود که سیاستگذار سیاست افزایش نرخ بهره را در دستور کار قرار دهد تا با ماندگاری نقدینگی در سیستم بانکی، به کمک بازار کالاهای مصرفی بیاید و حفظ و کنترل نرخ تورم بین ۲۵ تا ۳۰ درصد را امکانپذیر کند.
نظر شما